استاد ساجدی دو تعریف از فلسفه دین ارایه کرده وچون وجود چنین علمی از جانب علماء حوزه مورد انتقاد واقع نشده است و این علم جای خودش را در مجامع علمی بازکرده است از اصل لزوم این علم بحث وگفتگو نکرده اند آقای فاضل نیزدر این مورد خواستگاه غربی داشتن این علم را مورد طعن قرار داده اند.

بررسی :1. باید توجه داشت که دانشمندان مسلمان شایسته نیست مقابل جهان غرب منفعلانه عمل کنند وسعی کنند به جای اینکه به رشد علمی بیشتر مباحث ی که از غرب سر بر آورده است سعی کنند مباحث خود را قالب کلام اسلامی ارائه کنند اشکال : در مباحث فلسفه دین فیلسوف فارغ البال وبدون تعصب به دینی خاص وبدون پیش داوری وارد بحث می شود ولی در کلام اسلامی از اول متکلم با طرح بحث در قالب کلام اسلامی نتیجه خود را از بحث اعلام کرده ومتعصبانه سعی می کند از پیش داوری خود دفاع کند. جواب : غربی ادعا دارند که فارغ البال وبدون هیچ پیش فرض وپیش داوری به مباحث فلسفه دین وارد می شوند در حالی که فیلسوف دین غربی ملحد از همان اول تمام مبانی الحاد را پذیرفته وسعی دارد با زیر سؤال بردن دین حقانیت الحاد را بیشتر نشان دهد لذا به نظر می رسد وارد شدن در مباحث فلسفه دین به معنی پذیرفتن قواعد بازی ملحدین است وپیداست در چنین بازی فیلسوف مسلمان هر چقدر هم که خبره باشد نتیجه به ضرر او تمام خواهد شد چون انچه که مورد نقد قرار می گیرد عقاید متدینان است وصحبتی از نقد عقاید ومبانی ملحدین به میان نمی آید وخلاصه در این معرکه گزندی به عقاید ملحدین نمی رسد واین متدین بیچاره است که زیر چاقوی تیز عقل مورد نقد وبررسی قرار می گیرد.وبازی سه هیچ به نفع ملحدین به پایان می رسد.

2.از سوی دیگر خواسته یا ناخواسته مباحث فلسفه دین وارد مراکز علمی کشورمان شده است واگر ما دیر بجنبیم فردا یک روشنفکر غربزده متخصص در فلسفه دین در کشور مان معرفی خواهد شد.پس اگرچه قواعد بازی به ضرر ماست لکن چاره ای جز وارد شدن در میدان مبارزه نیست.