سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نقد استدلال با «تفکیک نومن و فنومن از دیدگاه کانت»
کانت میان واقعیت فی نفسه (نومن) و واقعیت آنچنان که برای ما پدیدار می‌شود (فنومن) عینیت قائل نشده است و نوع جدیدی از شکاکیت را پایه‌ریزی کرده است جان هیک و به تبع آن سروش سعی کرده‌اند کثرت میان ادیان را با این نظریه کانت تبیین کنند ومدعی هستند که همه ادیان یک نومن (پدیده) را مورد تجربه قرار داده‌اند و به خاطر ویژگیهای خاص مکانی، زمانی ، عقیدتی، فرهنگی و روانی هر کدام از ادیان آنچه در ذهن آنها به عنوان پدیدار (فنومن) شکل گرفته است متفاوت است و آموزه‌های خاصی را به جهت اختلاف در پدیدار‌ها به دست داده‌اند که در نقد باید گفت:
1ـ نظریه کانت یک امر مسلم و بی شک و شبهه فلسفی نمی‌باشد و هم از ناحیه اندیشمندان غربی و هم از سوی فلاسفه اسلامی مورد نقد جدی واقع شده است پس نمی‌تواند مبنایی بر کثرت گرایی دینی قلمداد شود. به عنوان مثال این نظریه خود شکن است چرا که آنچه در ذهن کانت به عنوان فنومن شکل گرفته است مطابق با واقعیت آن درخارج (نومن آن) نمی‌باشد پس مشکوک و مردود است.
2ـ کانت در این نظریه ادعا می‌کند که فهم ما از عالم خارج، مطابق با آن نیست پس مطابق این نظریه، فهم و تفسیر ادیان هم از موجود مطلق و متعالی خلاف بوده و آموزه‌های همه ادیان مشکوک و خلاف واقع است پس با این نظریه کثرت گرایی اثبات نشده و بلکه حقانیت یک دین خاص هم قابل اثبات نخواهد بود.
3ـ کانت قالبهای زمان و مکان و مقولات دوازده‌گانه را در مورد افراد مختلف یکسان می‌داند، پس فنومن افراد مختلفی که نومن واحدی را تجربه کرده‌اند طبق نظر کانت باید یکسان باشد حال اگر همه ادیان، یک حقیقت را تجربه کرده باشند باید همة آموزه‌های یکسانی را به دست بدهند و از این وحدت حاصل می‌شود نه کثرت.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :علی باقری::نظرات دیگران [ نظر]