بسم الله الرحمن الرحیم
اشکالاتی بر دکتر سروش؛
1.یکی ازنکاتی که رهزن ایشان شده تا به تشبیه نبی به شاعر دچار شود، این است که ایشان حرف فلاسفه را در تحلیل وحی به درستی نفهمیده است،و واسطه بودن قوةخیال در فرایند وحی،این است که اگر افاضةمعنا از عالم بالا باشد برای دریافت آن قوة عقل کفایت می کند اما اگر معنا همراه با صورت جزئی باشد در این صورت علاوه بر قوةعقل به قوةخیال نیز نیاز است. و منظور از قوة خیال در این جا « قوةمدرک حقایق به نحو جزئی » است نه خیال پردازی شاعرانه.
2. بعد از اثبات و قبول وجود خدا و رسالت نبی خاتم و این که قران برای هدایت بشر آمده است. می توان از حرف های رسول را از باب« لاینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی » پذیرفت و بدان استدلال کرد. لذا وقتی قرآن خود،حرفهایی این چنین را قبول ندارد. چگونه مسلمانی می تواند آن ها را به زبان دیگری بیان نماید: قرآن در موارد بسیار این حرفها را رد کرده است مثل:
الف. شواهدی از خود قران مثل آیة15 سوةیونس: « قل مایکون لی ان ابدله من تلقاء نفسی ان اتبع الا ما یوحی » که می فرماید پیامبر تابع محض وحی بوده است نه وحی تابع او.
ب. رد صریح قرآن بر تشبیه نبی به شاعر:» و ما علمناه الشعر و ما ینبغی له ان هو الا ذکر و قرآن مبین»
ج. همةالفاظِ قرآن، وحی است: « انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون» این آیه تصریح دارد که خدا خود آن را عربی کرده و نازل فرموده است،با بیان اینکه قبل از انزال عربی آن به گونه ای دیگر بوده است. « و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم»
د.« لا یأتیه الباطل من بین یدیه و من خلفه تنزیل من حکیم حمید »
3. یکی از عرصه هایی که در جواب ایشان می توان وارد شد این است که ما ادله عقلی و نقلی برعصمت نبی در دریافت و فهم و ابلاغ وحی داریم و گرنه نقض غرض هدایت صورت می گیرد. و این بر شارع حکیم و خالق مهربان بعید است ... . و
4. در شعر و شاعری اصطلاحاتی است که نمی توان در مورد نبی صادق دانست:مثلا میگویند گاه شاعر به سراغ شعر گفتن می رود و گاه شعر به سراغ شاعر می آید و ابراز میدارند که نوع دوم حاصلش قوی ترخواهد بود. اما علاوه بر اینکه ضعیف و قوی در آیات قرآن نداریم . پیامبر نیز نمیتواند به سراغ انزال برود و گاه روزها منتظر وحی میماند و وحیی نمی آمد.
55
<**ادامه مطلب...**>اشکالاتی بر سروش
کلمات کلیدی :
نوشته شده توسط :
روح الله نورالدینی::
نظرات دیگران [ نظر]