1. معنای ذاتی وعرضی دین
معنای ذاتی دین : آنچه دین بدون آن دین نیست
معنای عرضی دین :آن بخش از دین که می توانست به گونه دیگری باشد.
2. فرق تقسیم دین به ذاتی وعرضی با تقسیم دین به شریعت و طریقت و حقیقت
معنای شریعت و طریقت و حقیقت با توجه به حدیثی از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم:
الشریعةاقوالی والطریقة افعالی والحقیقة احوالی
پس بحث ذاتی وعرضی دین غیر از تقسیم دین به شریعت وطریقت وحقیقت است.
3.وجود یک ذات مشترک میان همه ادیان مورد تردید وبلکه اثبات آن محال است.
همه تعاریفی که برای دین ارائه داده اند وسعی کرده اند جامع همه ادیان باشداز جمله شباهت خانوادگی ویتگنشتاین با معضلات جدی موجه است وتعریفی از دین که جامع همه ادیان باشد وجود ندارد.
4.بررسی عرضیات مثنوی معنوی جهت تطبیق آن بر دین اسلام
عرضیات مثنوی معنوی : فارسی بودن آن ،به نظم بودن آن ،داشتن کلمات فارسی و عربی ، زمان سرودن هر یک از ابیات ، تاثیرات جو و مکانی که شعری خاص در آن سروده شده است بر آن ابیات ،...........
5. عرضیات دین اسلام
1لف-عربی بودن
اگر دین اسلام در سرزمینی غیرعربی ظهور می کرد متون آن به زبان آن قوم بودند وعربی نبودند پس زبان عربی عرضی دین است. ومی شود که نباشد.
ب – فرهنگ عربی قرآن
دخالت فرهنگ عربی در آموزه ها و دستگاه واژگانی قرآن مشهود است زنان سیاه چشم در بهشت ، سخن گفتن از میوه های مورد شناخت عرب مانند خرما ،انار ، انگور ،انجیر ، ...، سخن از قبایل عربی چون قریش ،سخن از رسوم عربی از جمله زنده به گور کردن دختران ، .... همه رنگ گرفته از فرهنگ عربی است واگر اسلام در فرهنگ دیگری پا به عرصه وجود می گذاشت از همان فرهنگ رنگ می گرفت ومتن قرآن و واژگان آن طور دیگری بود
ج – مفاهیم وتصورات عربی
دین مفاهیم تازه ای خلق نمی کند و فقط تصدیقات نو خلق می کند و تصورات خود را از فرهنگی که در آن زاده می شود وام می گیرد مفاهیمی چون شکر ، توکل ،گناه ، عبادت ، اسلام ، کفر ، جهاد ، حق ، باطل ، .....همه از فرهنگ عربی به عاریت گرفته شده اند واگر اسلام در سرزمین و فرهنگ دیگری ظهور می کرد شاید از برخی از این واژگان خبری نبود پس این واژگان هم ذاتی دین نیستند و می شود که جزء دین نباشند.
د – تصدیقات عربی
تصدیقات اسیر چنگ تصورات هستند و اسلام چون مفاهیم خود را از فرهنگ عربی به عاریت گرفته است آموزهای آن نیز رنگ آن فرهنگ را به خود گرفته اند اگر اسلام در یونان یا هند ویا در روم ظهور می کرد اموزه های متفاوتی را ارائه می کرد.به عنوان مثال اگر در یونان ظهور می کرد مباحث فلسفی یونانی لا جرم در قرآن مطرح می شد.
ه – تئوریهای عصر ظهور اسلام
هفت آسمان که در اسلام مطرح است از تئوری افلاک نه گانه بطلمیوس رنگ گرفته است اگر بطلمیوس حرف از تعداد افلاک نمی زد اسلام هم ازآن سخنی به میان نمی آورد . مباحثی چون جن ، ملک ، احوال کرات ، کسوف ، خسوف ، درمان انواع بیماریها ، خواص انواع گیاهان ، .... هیچ کدام ذاتی دین نیستد اگر دین از این مباحث حرفی نمی زد نقصانی برای دین محسوب نمی شد.
و – تمام پرسشها ، داستانها و رخدادهایی که در قرآن و سنت در مورد آنها سخن به میان امده است.
اگر پرسشهای به میان آمده در زمان شکلگیری دین به میان نمی آمد اگر رخدادهای منقول در قرآن و روایات رخ نمی داد در حال حاضر انها جزء دین نبودند پس این امور هم عرضی دین هستند .
ز – کل فقه
ایشان تمام فقه را عرضی دین می داند وبرای اثبات این امر به فرمایشات ابوحامد غزالی و شاه ولیّ الله دهلوی صاحب کتاب حجة الله البالغه استشهاد می کند.
ابوحامد غزالی فقه را جزء علوم دینی نمی داند چرا که علم فقه اولاّ به نیت در اعمال کاری ندارد. ثانیاّ برای فرار از تکلیف حیله را جایز دانسته وخود هم حیلت آموزی می کند ثالثاّ عمده فقه برای برای استقرار نظم در جامعه است که بدون فقه هم حاصل می شود.
دهلوی نیز احوال پیامبر هر قوم و احوال مکلفین را عرضی دین می شمارد بطوری که هر کدام از آن دو عوض شوند آموزه های مربوط به آن دو نیز عوض خواهد شد.
ح – حوادثی که در تاریخ اسلام اتفاق افتاده است.
انتخاب ابوبکر ، عمر ، عثمان به خلافت و به حکومت رسیدن علی وبه حکومت نرسیدن امامان شیعه همه عرضی دین هستند و وقایعی تاریخی هستند و نه جزء ذاتی دین.
ذاتی وعرضی دین از دیدگاه دکتر سروش
کلمات کلیدی :
نوشته شده توسط :
علی باقری::
نظرات دیگران [ نظر]