نقد زبان قوم دکتر سروش
1. وجود بسیط قرآن :کلید حل این مسئله ، داشتن درک درست از وجود بسیط قرآن است قرآن قبل از نزول خوددر قالب الفاظ ، از یک وجود بسیطی که همه معارف قرآن مبسوط(قرآن در قالب الفاظ) یک جا در خود جا داده است وآن معارف بطور تدریجی درقالب الفاظ نازل شده است.وقتی سخن از انزال دفعی قران در شب قدر به میان می آید مراد این قرآن بسیط است
2. قضایای کاذبة المقدم به این صورت قابل حل است که وجود بسیط قرآن قرار است برای مردم به قول امروزیها بومی سازی شده وتا حد امکان قابل فهم شود بهرین کار گره زدن این مفاهیم با اشخاص ، حوادث و مسائل قابل لمس مردم است اگر قرار است سرانجام افرادی که در مسیر رشد و پرورش دین سنگ اندازی می کنند تبیین شود مناسبترین فرد ابولهب است اگرچه افراد زیادی هستند که می شود در زمینی کردن قرآن از داستان آنها استفاده کرد واگر فردی مناسبتر از ابولهب بود قرآن حتما به او مثال می زد.
3.داستانها ، تمثیلها ، حوادث تاریخی غرض اصلی قرآن نبوده اند وقرآن کتاب تاریخی یا کتاب داستان نیست و کتاب هدایت است لکن بهترین راه برای رساندن پیام هدایت استفاده از داستان ، تمثیل ، قصه است که شاعران وخطباء و دانشمندان بی نیاز از انها نیستند وخود این داستانها به عنوان نمادی برای به تصویر کشیدن یک حقیقت هستند که خود اقای سروش هم خود را بی نیاز از داستان و تمثیل نشان نداده است وروشن است که با کنار گذاشتن این ایات بخشی از معارف هدایت بخش قرآن که در قالب این الفاظ بودند از میان خواهد رفت .و روشن است که هدایت بخشی قران بدون هیچ تردیدی ذاتی قران است و خلاصه حتی در صورت تجزیه قرآن به ذاتی و عرضی ، این عر ضیات قرآن ، عرضی لازم هستند وغیر قابل انفکاک از ذاتی هستند وبا زوال انها ذات نیز زائل خواهد شد.
<**ادامه مطلب...**>نقد زبان قوم سروش
کلمات کلیدی :
نوشته شده توسط :
علی باقری::
نظرات دیگران [ نظر]