نقد بخش « معرفت بخشی آموزه های قرآنی »
1. دلیل چهارم بر معرفت بخشی آموزه های قرآنی ( ص 294 ) با آنچه در بیان مراد از معرفت بخشی در ص 126 آمده است سازگاری ندارد. در آنجا به صراحت تاکید میشود که معرفت بخشی ، به معنای قابلیت اثبات عقلانی نیست ؛ اما در اینجا قابلیت اثبات عقلانی آموزه های دینی دلیلی بر معرفت بخشی آن تلقی شده است .
2. دلیل پنجم بر معرفت بخشی آموزه های قرآنی ( ص 296 ) با دیگر شاخصه گزاره معرفت بخش که در ص 126 به آن اشاره شده است نا سازگار است . در آنجا اینگونه آمده است : « مقصود از واقع نمایی یا معرفت بخشی ، قابلیت صدق و کذب است نه صدق بالفعل کلام . پرسش از معرفت بخشی گزاره ها بحث در انطباق با واقع داشتن و نداشتن نیست . گزاره واقع نما گزاره ای نیست که با واقع انطباق داشته باشد و گزاره غیر واقع نما گزاره غیر منطبق با واقع نیست . معرفت بخشی در مرتبه مقدم بر صدق و کذب قرار دارد ... اگر معرفت بخشی انکار شد ، نوبت به سوال از صدق و کذب آن نمی رسد » . ؛ اما در دلیل پنجم غیر معرفت بخش بودن با کاذب بودن هم سنگ انگاشته شده است ؛ با این توضیح و توجیه که اگر گزاره های قرآنی را غیر معرفت بخش تلقی کنیم معنای آن این می شود که « نه خدایی وجود دارد و نه وعده های او حق است ؛ بهشت و جهنمی وجود ندارد و واقعی در ورای گزاره های قرآن وجود ندارد...» . ضمن اینکه دلیل پنجم ناظر به اثرات و فواید معرفت بخش دانستن آموزه های دینی است ؛ حال آنکه مجال مورد بحث ، مجالی در رتبه مقدم بر سخن گفتن از اثرات و ثمرات است .
3. آنچه مورد اذعان فلو قرار گرفته است ، از سنخ حکم بودن فی الجمله گزاره های دینی است . اما مگر حکم بودن مساوق با معرفت بخش بودن است ؟ به نظر می رسد که چنین نیست . حکم بودن یا نبودن وصفی است که تا حد زیادی وابسته به ساخت گزاره و همچنین شرایط بیان آن است ؛ اما معرفت بخشی وصفی است غالبا ناظر به محتوا . چنانکه نویسنده محترم در ص 126 به این نکته توجه می دهد : « هر گونه قضیه اخباری به صرف اینکه لسان آن اخباری باشد ، معرفت بخش تلقی نمی شود »
لیست کل یادداشت های این وبلاگ :